عصر این جمعه‌ی دلگیر
وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس،
تو کجائی گل نرگس؟

به خدا آه نفس‌های غریب تو که آغشته به حزنی است ز جنس غم و ماتم،
زده آتش به دل عالم و آدم....*


دلم مثل همه جمعه ها گرفته...

*یه قسمتی از شعر "واین بحر طویل است..." اثر سید حمیدرضا برقعی بود از کتاب طوفان واژه ها!!!

کمی با ربط:مدت هاست موسیقی آرام رو هم گذاشتم کنار به دلیل اینکه انسان رو از دنیای واقعی دور میکنه و همش مارو یاد غم و غصه های داشته و نداشتمون میندازه.
آیت الله بهلول هم که قدرت حافظشون زبانزد عام و خاص بود وقتی علت رو ازشون میپرسن،میفرمان که من هرگز سراغ موسیقی نرفتم...
بنده هم گفتم موسیقی رو کلا تعطیل کنم شاید این حافظه وامونده دوباره راه بیفته...
اما شانس هم که نداریم چندیست همسایه طبقه پایینمون صبح و ظهر و دم غروب و شب موقع خواب با پیانوی گرامیشون به طور مستمر مارو از نوای موسیقی بهره مند میکنن!!!

تصمیم خوب هم که میگیریم بقیه فرصت انجامش و ازمون میگیرن...