بسمه تعالی

تا جایی که به یاد دارم زمانی توانستم تاثیر اسم در استقبال فیلم را به وضوح ببینم که سینماهای خالی و سوت و کور کرمان با ازدحام جمعیت روبرو شد...آن هم وقتی که فیلم روی پرده" "خوابگاه دختران " بود!و این دقیقا عاملی است که در مورد"گشت ارشاد" صدق میکند.فیلمی که بواسطه اسمش با استقبال عده ای مواجه شد و بواسطه همین اسم خشم عده ای را هم برانگیخت. 

همین اسم گویای بروز بودن فیلم است و اینکه موضوع فیلم ، موضوعی امروزی و دم دستی است نه مانند تجربه قبلی  سهیلی "چهار انگشتی" که بسیار دور ا ز ذهن می نمود و کمتر مخاطب میتوانست با آن ارتباط برقرار کندو این نقطه قوتی برای فیلم جدید وی محسوب میشود.

فیلم در مورد سه جوان خلافکار است که هر یک به دلیل یک معضل اجتماعی مثل ربا،قاچاق داروهای حیاتی ومهریه زنان به دنیای خلاف روی آورده اند و انتقام زندگی نابسامان خود را از افراد متمکن و پولدار میگیرند آن هم در لباس ماموران گشت ارشاد!!!

اما اینکه این فیلم در چه رده ای قرار دارد جای بسی تامل است چرا که بیشتر توانسته طنز باشد تا طنز اجتماعی !!!طنز اجتماعی نقد میکند(نقدی بجا وسازنده) اما با دیدن نیمه اول فیلم گشت ارشاد متوجه میشویم که فیلم خواسته و نا خواسته مواضع مشخصی ندارد و تا جایی پیش می رود که در سکانس هایی از فیلم ماموران گشت ارشاد را که در سراسر فیلم مورد سرزنش قرار داده، شخصیت هایی مثبت نشان میدهد که به مردم اجازه صحبت میدهند و رفتار معقولی دارند.

فیلنامه گشت ارشاد دارای نقاط تاریک بسیاری است که مخاطب پس از دیدن فیلم دچار ابهام زیادی میشود به طور مثال اینکه قضیه دادن دو سکه عطا چیست؟یا ان زن که عطا مادر خطابش کرد که بود؟یا اینکه چرا پدر و مادر عباس ربا گرفته اند که حالا عباس کار اشتباهش را به خاطر نزول خوار توجیه میکند؟اصلا چرا حتی در جمع خودشان هم حاج عباس صدایش می کنند؟

همچنین بعضی از دیالوگ ها  و عملکردها مغرضانه به نظر میرسند.به طور مثال اینکه پدر دختری که عطا دوستش داشت مهندس انرژی هسته ای بود(!!!)یا حرف های نیوشا ضیغمی در فیلم کاملا حساب شده بودند.

از سوی دیگر چیزی که مشهود است این است که سکانس های آخر فیلم خیلی اکشن و تا به اندازه ای هندی(!!!) می شود و شاید مخاطب پس از اتمام فیلم با خود بگوید:اه...چه مسخره...!یا شاید حتی تمامی مضامین قبلی فیلم را فراموش کند.نیمه دوم فیلم برخلاف نیمه اول از ساختار محکمی برخوردار نیست و سهیلی نتوانسته فیلم را انطور که باید به اتمام برساند.بعضی از این نقاط  تاریک و مبهم احتمالا به خاطر سانسورهای نا بجایی است که فیلم را تبدیل به سکانسهایی منقطع کرده که البته هر کدام به تنهایی پیامی خاص را می رسانند.

شخصیت های فیلم به طور کامل پرداخته نشده اند بطوریکه حضور نیوشا ضیغمی و جمشید هاشم پور کمی نچسب است.و اینکه گاهی با رفتاری متضاد از سه ضلع مثلث اصلی شخصیت های فیلم روبرو میشویم.مثلا حسن که جوانی با فکر و قلبی پاک  و روحیه ای حساس معرفی می شود چگونه اهل قمار است و در برخورد با آدم ها رفتاری خشن دارد؟

اما چیزی که کاملا مشخص است این است که سهیلی هر مضمونی را که میخواسته در اثر گنجانده و هر دیالوگ یا حرکت و یا سکانس فیلم دربرگیرنده پیامی است که پشت آن حرف های زیادی است برای گفتن اما همگی به دلایلی نامعلوم ناتمام گذاشته شده اند شاید به دلیل اینکه همه این مضامین در یک فیلم نمیگنجید!

در کل نقد خود را با یک جمله به پایان میبرم:گشت ارشاد فیلمی متوسط بود که بواسطه موضع گیری های نابجا برجسته شد.