بسم الله الرحمن الرحیم
جرات یا حقیقت؟؟؟
بازی جالبی ست...هیجان دارد خوشم می آید!
از آن بازی هاست که گاه در اخر سنگینی دو جسم ناشناخته را بر دو سوی کله ات حس خواهی کرد که فکر می کنم بهشان می گویند"شاخ"
البته گاه پیش می آید که بعضی جر می زنند و در تلاشند جای شاخ روی گوش هامان کار کنند تا در جهت توسعه طولی انان قدمی برداشته باشند.(جسارت نباشد البته!!)
بازی جالبی ست.
البته نه برای گروه های دختر و پسری که می روند رستوران و دور هم می نشینند روی تخت و بطری دلستر را می گذارند وسط و شروع می کنند به اراجیف پرسیدن و حیا نمی کنند از پرسیدن سوالات دهشتناک و شرم هم ندارند از دادن جواب های "آن جوری" و اصلا هم مهم نیست در قسمت جرات ،کار خلاف شرع بکنند....
این بازی جان می دهد برای اجرا بین کاندیداهای ریاست جمهوری....
اصلا این رسما یک ایده عالی محسوب می شود و حقیر هم یک ایده پرداز و در این هوای گرم حق بدهید به من که برای خودم در نوشابه باز کنم!!!
دیگر کلاه قرمزی و آقای همساده کفاف ما را نمی دهد....
میتوان مصداق عینی "اصن یه وضی" را در یک برنامه تلویزیونی با حضور همه کاندیداها و یک فقره بطری دلستر وطنی،دید و کلی هم حالش را برد.
اگر می شد چه می شد؟؟؟
همان برنامه اولی همه گوشی می آمد دستشان که چه کسی لیاقت اداره این کشور را دارد(ما تکلیفمان کاملا مشخص است ها!!)...
نباید گذشت از بحث گرانی پته هایی که در قسمت "حقیقت" بر آب می ریزد و البته باز هم نمی توان گذشت از بد بینی هایی که ممکن است ملت(بخوانید امت!!) بعد از ان، نسبت به همه اهالی در عرصه سیاست پیدا کنند....
اما نمی توان هم از "حقیقت " گذشت....
آن هم حقایقی که بعضی از این کاندیداها دارند مخفی میکنند...
جرات می خواهد گفتن حقیقت...
...
جرات یا حقیقت...
عجیب بازی جالبی ست...
پ ن: رای ما دکتر جلیلی
این روزها تا می آییم دو کلمه از داغ دلمان بگوییم بخش نیمچه سیاسی مخمان شروع میکند به اولتیماتوم دادن که:بنده ی خدا!!!وقت انتخابات است...وقت تدبیر برای آفریدن حماسه ی سیاسی است(باز هم شعار های بی پشتوانه ی این نیم وجبی!!!)آنوقت تو می نشینی از رنج کهنه ات می گویی که همیشه برای نالیدنش وقت هست...
ناگهان احساس،لنگان لنگان، میپرد وسط که:اوهوی این چه طرز حرف زدن با شخص شخیص الشخصای من است...بنده اگر سکوت کنم و دم نزنم که جز جگر میگیرم و میفتم میمیرم آنوقت میگویند فلانی بی احساس است...
باز آن نیم وجبی کم نمیاورد و میگوید:ببینم احساس زهوار در رفته!!!یعنی تو یه نمه مغز توی کله ات نیست که حساسیت موضوع را درک کنی...بابا آدم حسابی، هاشمی آمده است...کم الکی نیست که!!بماند که جلیلی نیز تشریف فرما شده و تکلیف ما نیز روشن اما بنشین کمی با اون عقل داشته و نداشته ات بفکر شاید بتوانی کمی شرایط موجود را تحلیل کنی...
احساس که در حاضرجوابی عجیب خبره است، سرش را به نشانه تاسف تکان داد و گفت:هی عقل کل!!!من اگه بنشینم و این فضا را تحلیل کنم که اولا تو دیگر این وسط چیکاره ای...ثانیا نمیگویند فلانی از روی احساس، تحلیل و تفکر کرده و انگ احساسی عمل کردن میزنند بهش(که زیاد هم بیراه نمیگویند)؟؟؟
نیمچه سیاسیِ مخم،شانه اش را بالا انداخت،دست هایش را فرو کرد در جیبش و سوت زنان رفت که سایت های خبری را چک کند تا شاید خبر جدیدی از کناره گیری بدست بیاورد...عجیب دلش میخواهد زاکانی و لنکرانی به نفع جلیلی بروند کنار.دارد به این فکر میکند ائتلاف 1+2 تصمیمشان چیست و آیا خیال دل انگیز ریاست جمهوری را فدای آرمان های انقلاب و وحدت در مقابل گفتمان مقابل آن خواهند کرد یا نه؟؟
احساس وصله خورده هم نشست کنج اتاق و در خیالش غوطه ور بود و در دلش آرزو میکرد:کاش یکی می آمد حال مرا تحلیل میکرد شاید همه چیز حل میشد!!
پ ن: دست میگذارد روی پیشانیم...
-تب داری...
لیوان جوشاندنی را میدهد دستم...
گیرم که با این لیوان تب این جسم فروکش کند....روح تب دارم را چه کنم؟؟؟
رفتم سمت یه نظامی که وایساده بود...
-ببخشید اقا جمعیت خیلی کم بود؟؟؟(با ناامیدی تمام حرف میزدم)
یهو انگار شوکه شده بود با یه حالت پرهیجان گفت:کجای کاری خانوم؟؟؟ما اصلا فکرشم نمیکردیم چنین جمعیتی بیاد...خیلی استقبال پرشکوهی بود...شما دیر اومدی ندیدی جمعیت اصلی رو...
همینطور داشت با شوق و ذوق تعریف میکرد و من انگار دوباره جون گرفته بودم...با سرعت فقط میرفتم که برسم یه جمعیت اصلی...
الحمدلله...
راهپیمایی ها همیشه حس خوبی یهم میده حس اینکه هنوزم تعداد ولایت مدارها خیلی زیادن!!
..................................................
.................................................
هیچ وقت نمیومد راهپیمایی...اینبار اومده بود...اصلا تو این وادیا نبود!!!
می گفت: اگه نمیومدم، آمریکا توهم میزد و آسفالتمون می کرد!!!
به دلیل اینکه خیلی جالب بود گذاشتمش اینجا شماها هم بخونید!!!
من متولد آمریکا هستم. سال 1357. چند روز بعد از آنکه محمدرضا شاه پهلوی از ایران فرار کرد، من به دنیا آمدم. و وقتی انقلاب پیروز شد، خانوادهی من، آمریکا را ترک کرد و به ایران آمد، قطعا نه به خاطر آنچه زندگی راحتتر گفته میشود، اما شاید برای آنچه زندگی درستتر نامیده میشود.
*احتمال دادم این رو بپرسید که گوگل پلاس فیلتره و استفاده از اون به دلیل قانون شکنی اشکال شرعی داره...درجواب باید بگم که گوگل پلاس به علتی کاملا نامعلوم بعضی جاها فیلتره و بعضی جاها نیست....برای ما و توی خونه ما فیلتر نیست....
*حالم خیلی مساعد نیست...اگه یادتون موند کمی برام دعا کنید...
شبکههای زیادی اینروزها با حمایت سرویسهای جاسوسی «سیا»، «MI6» و «موساد» وجود دارند که هر روز بر تعدادشان افزوده میشود و به شکلی قارچگونه به زبانهای مختلف در حال تکثیر و مشغول اختلافافکنی در جهان اسلام هستند. شبکههایی چون اهلبیت (علیهمالسلام)، هادی، امام حسین (علیهالسلام)، کربلا، الزهرا، کلمه، وصال نور و… از این جملهاند. وجه اشتراکی که در همه این شبکهها دیده میشود، حمایتهای بیچون و چرای آمریکا و انگلیس و دنبالهروهایشان از این شبکههاست. برهمزدن وحدت شیعه و سنی و به جان هم انداختن آنها، غبار آلود کردن فضا، و نیز عوض کردن جای دشمن در دستور کار این شبکهها است. در این نوشتار به معرفی افراد و شبکههای معروف ضدوحدت تندرو که عمدتا فارسیزبان هم هستند پرداختهایم.
الف. شیعیان آمریکایی، شیعیان ضد وحدت
۱٫ یاسر الحبیب مقیم لندن و شبکه فدک
این روحانی در سال ۱۳۵۵ شمسی در کویت بهدنیا آمد. هم اکنون ۳۶ ساله است. او در سن ۲۲ سالگی هیئت خدامالمهدی را در کویت راه انداخت؛ اما سه سال بعد دولت کویت بهدلیل تندرویهای وی این هیئت را تعطیل و وی را دستگیر و روانه زندان کرد. ولی سرویسهای جاسوسی آمریکا و انگلیس که به بهانه نقض حقوق بشر او را نیروی مناسبی میدیدند به دولت کویت فشار آوردند. بنابراین سه ماه بیشتر طول نکشید که وی آزاد شد. در سال ۲۰۰۳ از بریتانیا پناهندگی گرفت. دولت انگلیس از وی حمایت جدی کرد: او دو سال بعد در لندن دارای روزنامه شد! بعد از آن حوزه علمیه «امامین عسکریین» را راه انداخت. چندی نگذشت که با حمایت امای ۶ شبکه ماهوارهای فدک را تأسیس کرد؛ شبکهای که مدام به فحاشی علیه اهل سنت میپردازد. بهعلت خوشخدمتیای که از خود نشان داده بود، در سال ۲۰۱۰ مجتمع بزرگی بهنام «حسینیه سیدالشهدا» ساختند و در اختیار وی قرار دادند تا محل حوزه علمیه، هیئت، دفتر کار، مؤسسه رسانهای، شبکه ماهوارهای فدک، روزنامه شیعه و پایگاه اطلاعرسانی اینترنتی او باشد. در سال ۸۸ به همسر پیامبر، عایشه توهینهای ناروایی شد که ممکن بود باعث تنشهایی در جهان اسلام شود. این توطئه با درایت مقام معظم رهبری و فتوای ایشان مبنی بر حرمت توهین به مقدسات اهل سنت و نیز همسران پیامبر خنثی شد.
جالب این است که در سایت یاسر الخبیث جملاتی توهینآمیز درباره امام خمینی (رحمتاللهعلیه)، مقام معظم رهبری و سید حسن نصرالله دیده میشود.
۲- شیخ حسن اللهیاری مقیم واشنگتن و شبکه اهلبیت!
شیخ حسن اللهیاری روحانینمایی اهل افغانستان است و در حال حاضر ۳۵ سال دارد. وی هماکنون مقیم آمریکاست. چند سال پیش در قم با حمایت آمریکاییها شبکهای بهنام اهلبیت را تأسیس کرد که بعدا اسناد آن رو شد. قم و اسم شبکه (اهل بیت) را از آن جهت انتخاب کرده بودند که باعث بدنامی شیعه شوند و شیعه را در اذهان اهل سنت خراب کنند. شبکه اهلبیت، در دوره فعالیت خود برای برجسته ساختن اختلافات مذهبی بین شیعه و سنی، همسو با سیاستهای استکبار و انجمن حجتیه مطالبی را تهیه میکرد. تأکید بر سوگواری ایام فاطمیه به نام «محسنیه»، برگزاری جشنی موسوم به «عیدالزهرا» و توهین به خلفا در دستور کار این شبکه قرار داشت. بعد از مدتی دفتر این شبکه در قم تعطیل شد. بعد از تعطیلی این شبکه عوامل آن ضمن جسارت به علمای اسلام و نیز مقام معظم رهبری و ولایت فقیه، مدعی شدند که رویکرد نظام حمایت از اهل سنت و تضعیف مکتب اهلبیت (سلامالله علیهم) است. عوامل انجمن حجتیه نیز با انتقاد از آنچه آزادی عمل اهل سنت در ایران نامیدند از ضرورت حمایت از شبکه اهل بیت سخن گفتند.
بعد از روشدن دست این شبکه و معلوم شدن نقش آمریکا در حمایت از آن، (علیرغم ادعاهای این شبکه) هیچ مرجعی حاضر به حمایت از این افراد نشد عوامل این شبکه مدعی بودند که از طرف بیت آیتالله محقق کابلی حمایت میشوند؛ با این حال دفتر ایشان هرگونه کمک مالی به این شبکه را حرام اعلام کرد.
حجتالاسلام نبوی معاون تبلیغات حوزه علمیه قم طی نشستی از گردآوری اسنادی مبنی بر حضور آمریکاییها در پشت پرده این شبکه ماهوارهای خبر داد و گفت: «هدف این شبکه که به نام دفاع از شیعه و گسترش علوم اهل بیت (علیهمالسلام) راهاندازی شده است، بد جلوهدادن شیعه بود.»
اللهیاری اهل تسنن را بدعتگذار و آنان را فرقه عمریه و بکریه میخواند و حتی پا را فراتر از این مینهاد و به مراجع توهین میکرد. او حتی افرادی همچون مرحوم آیتالله بهجت و آیتالله مکارم شیرازی را نیز عادل نمیداند و اخیرا مدعی شده است که مراجع قم قدرتطلباند و بهدنبال ریاست هستند و هوای نفس بر عقل آنان غلبه کرده است و امام زمان بعد از ظهور سر خیلی از آنها را خواهد برید.
ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی، تأیید شعار نه غزه نه لبنان به این بهانه که اول بقیع را باید آزاد کرد، ایجاد فاصله بین شیعیان و مرجعیت معظم شیعه، جایز ندانستن برپایی حکومت در عصر غیبت و توهین به ولایت فقیه خط سیری ست که آشکارا در این شبکه دنبال میشود. مرکز پخش این شبکه در حال حاضر در ایالات متحده آمریکا قرار دارد.
ب: شبکههای ضدشیعی و وهابی
۱٫ سید عقیل هاشمی و عبدالرحمن دمشقی و شبکه کلمه
سید عقیل هاشمی و عبدالرحمن دمشقی از جمله چهرههای تندرو وهابی هستند که شبکه کلمه را مدیریت میکنند. این شبکه که از تأسیس آن سه سال بیشتر نمیگذرد، با حمایت سعودیها گردانده میشود و شبکه العربیه نیز پشتیبانی فنی این شبکه را بر عهده دارد. تکفیر شیعه، انکار ائمه و نیز تبرئه دشمنان اهل بیت مانند یزید و معاویه و… از برنامههای محوری این شبکه است. این شبکه به زبان فارسی است و فارسزبانها را مخاطب خود قرار داده است. عبدالرحمن دمشقی فردی است تندرو که بهعلت اعمال غیراخلاقی از حوزه اهل سنت لبنان نیز سالها پیش اخراج شده بود. دفتر این شبکه در ریاض بوده و متعلق به فرقه وهابیت است.
۲٫ عبدالرحیم ملازاده و شبکه وصال نور
دکتر عبدالرحیم ملازاده معروف به ابومنتصر بلوچی متولد ایران است. وی مدارج علمی خود را در دانشگاههای مدینه، دمشق و لبنان طی کرد و سالها پیش به کویت پناهنده شد. او سه سال است که با حمایت وهابیها و سرویسهای جاسوسی آمریکا و انگلیس شبکه وصال نور را راه انداخته و مدیریت میکند. زبان این شبکه، فارسی است و فارسزبانها را مخاطب خود قرار داده است. ملازاده و شبکهاش از توهین به انقلاب، ولایت فقیه و جمهوری اسلامی هیچ دریغی ندارند. محور برنامههای این شبکه نیز توهین و تکفیر شیعیان و نیز انکار مسئله مهدویت و… است. ملازاده معتقد است که بزرگترین جهاد، جهاد زبانی است و تأثیری که یک شبکه ماهوارهای در مدت پنج سال میتواند داشته باشد، از ۵۰۰ سال فعالیت و تبلیغ عادی بیشتر است. لازم به ذکر است که وی تاکنون دو کتاب علیه تشیع منتشر کرده است. از نکات جالب توجه درباره عبدالرحیم ملازاده میتوان به برادری وی با مرحوم مولوی عبدالعزیز ملازاده از علمای اهل سنت اشاره کرد که یک چهره اهل وحدت و ضدوهابیت بود. عضویت در خبرگان قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز در کارنامه مولوی عبدالعزیز مشاهده میشود.
تریبون مستضعفین
من واقعا نمیدونستم این قضیه رو...دشمن خوب فهمیده که بهترین نوع جنگ،مخالفت نیست بلکه بد دفاع کردنه!!!
یادمه چندین بار که به چندین نفر میگفتم ماهواره خوب نیست و این حرفا در جوابم میگفت:ماهواره شبکه خوب هم زیاد داره و ما استفاده میکنیم....مثل شبکه امام حسین (ع) و اهل بیت(ع)!!!
بعد نوشت:
ابتکار شبکه ماهوارهای امام حسین:
نامگذاری نهم تا تا پانزدهم ربیع الاول به نام هفته "برائت" !!!
تقریباً همان روزهایی که هفته وحدت نام دارد! برای نزدیکتر شدن امت پیامبر به یکدیگر، برای هم دلیهای بیشتر بین مسلمین، برای یکی شدن در برابر دشمنان راستین دین محمدی...
فقط میتوانم بگویم:
آن کسانی که هفته وحدت را هفته برائت مینامند، با آن وهابیهای سلفی که در سوریه، انسان ذبح میکنند و انسانیت و اسلام راستین را به قتلگاه میبرند هیچ فرقی ندارند؛
بَلْ هُمْ أَضَلُّ !!!
* بچه های قلم*
اولا:اولین بار که اسم طلبه رو شنیدم بچه بودم ...وقتی فهمیدم حاضر شده باعمل اشتباه یکی از مراکز دولتی دربیفته خیلی شجاعتشو تحسین کردم...اونموقع تا جایی که یادمه دنبال کار قانونی بود برعلیه زمین خواری که اتفاق افتاده بود اما راه به جایی نبرد...چرا که اون اداره دولتی اونقدر نفوذ داشت که طلبه سیرجانی رو اصلا تحویل هم نگیرن چه برسه به اینکه بگن بابا...حرفت چیه؟؟؟
دوما:طلبه سیرجانی وقتی دید از راه قانونی راه به جایی نمی بره شروع کرد از راه غیر قانونیش پیش رفتن مثل تحصن و اعتراض و اینجور حرفا...تایید نمیکنم کارشو اما چون نیتش نیت عدالت خواهانه ایه بهش توهین هم نمیکنم و سرزنشش هم نمیکنم...بدنبال منفعت نبودن که ایشون؟؟؟تازه زندگی خودشونو رها کردن چسبیدن به دغدغه های دینیشون؟؟؟بده؟؟اینو هم به خوبی میدونم که ایشون با این شیوه راه به جایی نخواهند برد...چون که هدف درست از مسیر درست محقق میشه...
سوما:من از عدالت طلبی حمایت کردم و خواهم کرد...حرف من این بود که اصلا اقای جهانشاهی مجرم ان....درست؟؟؟خب مجرم هم وقتی میبرن زندان اجازه ملاقات به خونوادش میدن(از مهدی هاشمی که دیگه این بنده ی خدا کمتر نیست)...اصلا بهش هم میگن جرمت چیه...نه اینکه 4 ماه توی زندان بوده بدون هیچ اطلاعی و اجازه ملاقاتی ...بدون برگزاری محکمه...ماهم ساکت بودیم...
چهارما:خب ایشون جرمی مرتکب شده...درست!!!اما این جرم سه سال و نیم حبس کمی زیادش نیست؟؟؟ یه کسایی هستن که جرمای صدبرابر بزرگتر از ایشون مرتکب شدن اینقدر حبس براشون نزدن...البته من احتمال میدم میزان حبسشون رو کم کنن و این حکم بدوی هم فقط برای زهرچشم گرفتن از ایشونه تا دیگه سعی کنه کاراشو روی روال قانونی پیش بگیره...اما بهرحال حکم بسیار نامنصفانه ایه!!!برای مجرمای واقعی بداموزی داره...به ریشمون میخندن...
پنجما:اصلا گیریم که بنده بیجا حمایت کردم..چرا اینایی که الان سرکوفت میزنن بهم(بعد از خوندن مطلب جناب اقای قدیانی) تا الان ساکت بودن و روشنگری نمیکردن؟؟؟فقط بلدن از بقیه آتو بگیرن و ازش یه چماق بسازن و هی بزنن توی سرش...؟؟؟
ششم: هنوز هم پای حرفم هستم...ازشون حمایت میکنم...نه از کارای اشتباهشون...بلکه از حمایتشون از طلبه های بروجردی...و از اینکه حکمشون نامنصفانه است و باید تجدید نظر صورت بگیره...
و اینو هم مطمئن باشین...اگر بدونم کار اشتباهی کردم اشتباهم رو میپیذیرم...در هرحال من در سنی هستم که ممکنه اشتباهات زیادی در وادی سیاست مرتکب بشم که بخاطر احساسات دوران جوانی و کم تجربگیه...
در پناه حق
دادگاه ویژه روحانیت،علیرضا جهانشاهی (طلبه سیرجانی) را به اتهام تشویش اذهان عمومی،اخلال در نظم عمومی و توهین به مقامات قضایی به سه سال و نیم حبس و محسن شیرازی را هم به دو سال و نیم حبس محکوم کرد.
حجتالاسلام والمسلمین محمدجعفر منتظری حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت در گفتوگو با خبرنگار قضایی فارس با اعلام این مطلب افزود: حکم مربوط به طلبه سیرجانی روز گذشته صادر شده است.
وی افزود: این حکم بدوی بوده و متهم میتواند نسبت به آن اعتراض کرده و تقاضای تجدید نظر کند.
منتظری گفت: طلبه سیرجانی ابتدای امر تقاضای وکیل داشت اما در جلسه بعدی تصمیمش عوض شده و گفت وکیل نمیخواهد.
حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت با اشاره به اینکه این فرد به ۳.۵ سال حبس محکوم شده است گفت: بعد از تجدید نظر، حکم قطعی و لازمالاجرا خواهد بود.
در روزهای اخیر حجتالاسلام مرتضی آقاتهرانی نماینده تهران در مجلس و جمعی از نیروهای ارزشی پیگیر پرونده طلبه سیرجانی و محسن شیرازی شدند.
دیدین آدم وقتی دیگه خیلی تلاش میکنه و میبینه کسی حمایتش نمیکنه از پا میفته...
احساس میکنم آقای جهانشاهی همچین احساسی پیدا کرده که اعتراضی نسبت به حکمش نمیکنه...
همه اونهایی که کاری نکردین چون میگفتین ممکنه شبهه ای در کار باشه...ممکنه خطایی ازش سر زده باشه...خوب تماشا کنید...بالفرض صحت شبهاتی که نمیدونیم چی هستن هم این حکم کمی واسش زیاد نیست؟؟؟؟دردناکه!!!
بنده منظورم از کسایی که کاری نکردن متوجه یک شخص خاص نبود...بنده این چند وقت با افراد زیادی در این مورد گفتگو کردم حتی از غریب گرفته تا فایل و آشنا...منظورم همه اونهاست...
وقتی از زمین خواری بزرگ در سیرجان اطلاع داد و گفت که نهاد امنیتی کشور در ان شریک است برایش پاپوش دوختند و رفت زندان...
وقتی که از سیرجان با پای پیاده حرکت کرد به سمت تهران بازداشتش کردند و گفتند خلاف شان رو حانیت است...یکی نبود بگوید پیاده روی خلاف شان روحانیت است یا دست دادن با نامحرم؟؟؟پیاده روی خلاف شان روحانیت است یا بنز سواری؟؟؟
هربار برای عدالت برخاست به بهانه ای بردندش زندان...اینبار به بهانه"به خطر انداختن امنیت ملی"!!!
خنده دار است...از چه کسی ترسیدیم که ساکت نشسته ایم؟؟؟
مبنای آنچه که شأن و خلاف شأن روحانیت است در پیام مهم امام(ره) موسوم به منشور روحانیت بیش و پیش از هر نظر و سلیقه شخصی باید مبنا باشد: «علماى اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه داران و پولپرستان و خوانین نرفته اند و همواره این شرافت را براى خود حفظ کرده اند و این ظلم فاحشى است که کسى بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدى با سرمایه داران در یک کاسه است. و خداوند کسانى را که اینگونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر مى کنند، نمى بخشد. روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سرآشتى نداشته و نخواهد داشت. آنها با زهد و تقوا و ریاضت درس خوانده اند و پس از کسب مقامات علمى و معنوى نیز به همان شیوه زاهدانه و با فقر و تهیدستى و عدم تعلق به تجملات دنیا زندگى کرده اند و هرگز زیر بار منت و ذلت نرفته اند. دقت و مطالعه در زندگى علماى سلف، حکایت از فقر و نهایتا روح پرفتوت آنان براى کسب معارف مى کند که چگونه در پرتو نور شمع و شعاع قمر تحصیل کرده اند و با قناعت و بزرگوارى زیستند. در ترویج روحانیت و فقاهت نه زور سر نیزه بوده است، نه سرمایه پولپرستان و ثروتمندان، بلکه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است که مردم آنان را برگزیده اند.»
پیام «طلبه سیرجانی» از «اوین» برای حزباللهیها
نامه همسر طلبه سیرجانی(حتما بخوانید)
طلبه سیرجانی اعتصاب غذا کرده....
ا بهمن: بچه های جامعه اسلامی شیراز بیانیه دادن....
2 بهمن: جمعی از طلاب ،دانشجویان و بسیجیان سراسر کشور بیانیه دادن...
***خبرگزاری تسنیم : سه اتحادیه بزرگ دانشجویی در بیانیه ای مشترک اقدام تروریستهای چند ملیتی سوریه در به خاک و خون کشیدن 82 دانشجو در دانشگاه حلب را محکوم کردند.شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه های سراسر کشور، جنبش عدالتخواه دانشجویی و انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل*** چطور واسه اونها بیانیه میدن واسه این طلبه ی خودی که به ناحق نزدیک به پنج ماهه زندانی شده بیانیه نمیدن؟؟؟؟
ما داریم چیکار میکنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مسئولیم بخدا!!!
دفعه پیش با فرمان حضرت آقا آزاد شد...اینبار نوبت ماست!!!